وقوع انقلاب اسلامیبرای نظریهپردازان غربی، همانطور که بهتر از هرجایی، میتوان در آثار تدا اسکاچ پل (۱۹۷۹/۱۳۷۶) «دولتها و انقلابهای اجتماعی» و میشل فوکو (۱۹۷۸/۱۳۷۷) «ایرانیها چه رویایی در سر دارند؟» سراغ گرفت، بیش از هر چیز، اسباب حیرت یا نقض قاعده بوده است، اما برای اهل نظری که آنرا از نزدیک دیدهاند، اسباب تأمل. روشن است که انسانی که از بیرون مینگرد، بهجهت اقتضائات زمانی و مکانی، امکان تفسیر و تبیین آنچه از دور میبیند را بهتر و زودتر مییابد و آنکه درون درگیر ماجرا بوده است، هرچند بهلحاظ زمانی، دیرتر امکان مکتوب کردن آنچه دیده است را دارد، اما تحلیلش به واقع نزدیکتر است.
بهنظر میرسد به این دلیل است که تأملات متفکرین ایرانی، پیرامون تبیین وقوع انقلاب اسلامیو تحلیل جایگاه آن در جهان فعلی، بهلحاظ زمانی دیرتر از تحلیلهای متفکرین غربی صورت گرفته است. آنچه در ذیل میآید، «برخی» از این دو دسته تأملات است که بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
الف) برخی از مهمترین تحلیلهای متفکرین ایرانی
آیندۀ انقلاب اسلامیایران
استاد مرتضی مطهری
انتشارات صدرا،۱۳۶۲
متن اولیۀ کتاب، پیشتر با عنوان «پیرامون انقلاب اسلامی» منتشر شده و این مجلد که همراه با اضافاتی است، مشتمل بر شش بخش است. بخش اول به بررسی اهداف روحانیت در مبارزات میپردازد. شهید مطهری بر این باور است که روحانیت در مبارزات خود برای انقلاب اسلامی، تنها یک بُعدی عمل نکردهاند؛ بلکه خواستهاند تمام وجوه اسلام در جامعه تحقق پیدا کند. اما از آنجا که رسیدن به این خواسته، تغییر در آنچه اساس و زمینۀ ایجاد آنرا تشکیل میدهد است، باید گفت اساسیترین هدف روحانیت، همان چیزی است که در صدر اسلام اتفاق افتاد، یعنی تغییر حاکم و حکومت فاسد و اصلاحِ آن که این با تشکیل حکومت اسلامیمحقق میگردد (صص۲۶-۲۷). بخش دوم که متن سخنرانیِ استاد شهید در دانشکدۀ الاهیات در تاریخ ۲/۱۱/۵۷ است، به «مفهوم آزادی عقیده» میپردازد. بنا به نظر سخنران، میان آزادی عقیده و آزادی تفکر تفاوت وجود دارد؛ هر عقیدهای ناشی از تفکر نیست. شرط آزادی تفکر، صراحت و عدم نفاق است (ص۴۱). بخش سوم، با عنوان «تحلیل انقلاب ایران»، مباحثی هم چون نظریهها دربارۀ ماهیت انقلابها و از جمله، ماهیت انقلاب اسلامیایران را مورد نظر دارد (صص۶۴-۶۷). این شهید، در ارتباط با ماهیت انقلاب اسلامیایران، چهار نظریه آورده و از میان آنها، نظریۀ «انقلاب اسلامیِ چندبعدی و همهجانبه» را مقبول میداند (همان).
بخش چهارم، با عنوان «آیندۀ انقلاب اسلامیایران» در نُه فصل، میکوشد هم به تبیین ریشههای انقلاب اسلامیبپردازد و هم مسائل پیشِ رویِ آنرا حل نماید:
۱. ماهیت انقلاب ایران که در ادامۀ بخش سوم، نظریاتی را در ارتباط با ریشۀ انقلابها آورده است (صص۱۲۱- ۱۲۵). ۲. ریشههای انقلاب اسلامیاست که مهترین بحث آن، این است که انقلاب روحی، مقدمۀ انقلاب اجتماعی است (ص۱۳۲). در صفحۀ ۱۳۲ چنین میخوانیم «آیا ممکن است جامعهای انقلاب کند، نظامات اجتماعی حاکم بر آن جامعه را دگرگون کند، بدون آنکه مردم از نظر روحیه و شخصیت روحی دگرگون شده باشند؟ ... این امکان ندارد». استاد مطهری ارکان انقلاب روحی مردم ایران را دو چیز دانستهاند: دمیده شدن روح امر به معروف و جهاد در آنها، احساس شخصیت» (صص۱۳۳-۱۳۴). ۳. عدالت اجتماعی؛ معنویت، پایه و جزء لاینفک عدالت اجتماعی است(ص۱۵۵). ۴. استقلال و آزادی؛ در این قسمت گفته میشود «عدم استقلال فرد» به شکلهای گوناگونی میتواند باشد (ص۱۵۷). همچنین از انواع مختلفی از استقلال مانند استقلال اقتصادی، استقلال فرهنگی و استقلال مکتبی صحبت شده است. ۵. معنویت در انقلاب اسلامی؛ ۶. روحانیت و انقلاب اسلامی؛ ۷. وظایف حوزههای علمیه؛ ۸. نقش زن در جمهوری اسلامی؛ ۹. نقش بانوان در تاریخ معاصر ایران.
بخش پنجم کتاب، مجموعه مصاحبههایی از استاد مطهری است با عنوان «دربارۀ جمهوری اسلامی» و معطوف به مسائل آیندۀ نظام جمهوری اسلامیو بخش ششم که بخش پایانی و ضمیمه شده به کتاب است، به تبیینهای درخشان استاد مطهری پیرامون اعلامیۀ جهانی حقوق بشر، اسلام و آزادی تفکر و فرق بین فکر و عقیده میپردازد.